نوشته شده توسط : lord voldemort

 

حیف نون سوار مترو می شه،

 تفنگ در میاره به راننده مترو می گه یالا برو دوبی!

 
می دونی آماره ازدواج در چه حیوونی بیشتر است ؟ 

جواب : تو حلزون چون هم خونه داره هم ماشین
قلمراد میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، 


به بابای عروس میگه: ما میریم یه دور میزنیم، بر می‌گردیم


قلمراد میره کتابخونه کتابش رو پس میده… 

خانم کتابدار میگه: خوب کتابش جالب بود؟ 

میگه والا شخصیت زیاد داشت، 

داستان خاصی هم نداشت… 

کتابداره میگه: ای وای پس این شما بودین

 دفترچه تلفن منو برده بودین؟
 

زن و مرد جوانی به مناسبت تموم شدن 

خونه جدیدشون دوستانشون را دعوت کرده بودند.بعد از اینکه

 تمام خونه را به دوستانشون نشون دادند

 یکی ازشون پرسید : خونه خیلی قشنگیه مبارکتون باشه 

ولی چرا تمام اتاقها را گرد درست کرده‌اید.

 مرد جوان جواب داد : راستش را بخواهید قبل از اینکه خونه‌مان

 را بسازیم مادر زنم بهم گفت: مادر جون تو را ب...ه خدا، 

فکر یک گوشه از خونه را واسه من هم بکنید.

 



:: موضوعات مرتبط: لطیفه , ,
:: برچسب‌ها: اس ام اس , جوک , لطیفه ,
:: بازدید از این مطلب : 568
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

ضرب المثلهای به روز شده:


1-سرش بو پیتزا سبزیجات میده

2- آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب

3-پرادو سواری دولا دولا نمیشه

4-پاتو از پارکتت درازتر نکن

5- هری پاتر آخرش خوشه

 

جوک جدید جک جدید

 

نام همسر در موبايل آقايون:


بعد١ماه:عزيزم


بعد٢ماه:خانمم


بعد٣ماه: همسرم


بعد١سال:منزل


بعد٢سال: هيتلر


بعد٣سال:عزرائيل


بعد٤سال: unknown

 
 



:: موضوعات مرتبط: لطیفه , ,
:: برچسب‌ها: نام همسر در موبايل آقايون: , ضرب المثلهای به روز شده ,
:: بازدید از این مطلب : 581
|
امتیاز مطلب : 85
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : lord voldemort

یارو باباش تو توالت سکته میکنه میمیره هر وقت توالت گریه میکنه. بهش میگن چرا گریه میکنی؟ میگه اینجا بوی بابامو میده.

فرستنده : 8243***0916

...............................................

یارو میره جهنم داد میزنه کمک ، کمک ، میگن چی شده میگه : جهنم آتیش گرفته.

فرستنده : 6051***0917

...............................................

غضنفر با دوستش میره بمب گذاری
دوستش میگه یه وقت نترکه !
- میگه نه نگران نباش یکی دیگه دارم !!!….

...............................................

دو تا تنبل دراز کشیده بودند یکیشون داشته خمیازه می کشیده اون یکی میگه داداش تا دهنت بازه لطفا این اصغر مارو هم صدا کن.

...............................................

از غضنفر میپرسن نظرت راجع به زلزله چیه ؟

میکه طرح خوبیه ، تکان دهنده ست !

...............................................

روزی مردی روستایی الاغش را به بازار فروش حیوانات برد. مشتری های الاغ اگر از جلو می آمدند ، الاغ دهانش را برای گاز گرفتن آنها باز می کرد و اگر از عقب می آمدند به آنها لگد می زد. شخصی به مرد گفت : با این وضع کسی الاغت را نخواهد خرید. مرد گفت : قصد من هم فروش آن نیست فقط می خواهم مردم بدانند که من از دست این حیوان چه می کشم.

...............................................
 
                                                                 برای دیدن ادامه مطلب ثبت نام کنید



:: موضوعات مرتبط: لطیفه , ,
:: بازدید از این مطلب : 592
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد